به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ ظاهرا عادت خلاف جریان آب سینمای ایران شنا کردن بهروز افخمی، سینماگر مشهور ایرانی، این روزها به اوج خود رسیده است. «روباه» فیلم تازه اکران شده افخمی، این روزها روی پرده سینماهای ایران است و یکی از متفاوتترین فیلمهای این سالهای سینمای ایران با واکنشهای متفاوتی روبهرو شده است.
افخمی بارها گفته است که سینمای ایران از تماشاگران واقعیاش؛ مردم خالی شده است و جریان سینمای جشنوارهای و روشنفکرپسند، چیزی از سینما باقی نگذاشته است. گفتگوی کوتاهی با افخمی در جریان اولین اکران فیلم درباره جشنواره فجر صورت گرفت که نظر به اهمیت حرفهای ردوبدلشده در آن بازنشر میشود.
آقای افخمی، «روباه» ظاهراً گونه سینمایی متفاوتی با آثار اجتماعیتان است. انتخاب یک فیلم جاسوسی معمایی برای شما انتخاب معمولی نیست.
من ۲۰ سال پیش «روز شیطان» را ساختم که تقریباً در همین سبک «روباه» است با این تفاوت که اکشن روباه بیشتر و عامهپسندتر است. اشکال اصلی فیلمهای جاسوسی این است که در آن زن نیست و فقط مأموران مردی هستند که با یکدیگر جنگ پنهان میکنند، به همین دلیل معمولاً تماشاگران خانم به دیدن فیلمهای جاسوسی علاقمند نمیشوند اما فیلمهایی که درباره آدمهای عادی باشند که در یک ماجرای جاسوسی گیر کردهاند بهنظرم احتمال عامهپسند شدن و جذابیتش بیشتر باشد. فکر هم میکنم که این فیلم نسبت به فیلم روز شیطان پرفروشتر باشد.
«روباه» یک فیلم سیاسی است؟
نمیتواند سیاسی نباشد، چون راجع به مسائلی است که سیاسی به حساب میآیند مثل مسائل هستهای و ترور دانشمندان هستهای.
وقتی به یک فیلم، عنوان سیاسی اطلاق شود برچسب بلافصل بعدی سفارشی بودن است، بهخصوص اگر همسو با نظام هم باشد. این اتهام هم در این سالها آنقدر سنگین شده است که خیلیها برای فرار از آن حرف فیلم را خاکستریتر و خنثیتر میکنند.
هیچ اهمیتی به این حرفها نمیدهم. کسانی که این حرفها را میزنند خودشان سیاسی هستند، یعنی کسی که عنوان سیاسی بودن را به یک فیلم میدهد خودش سیاستزده و ایدئولوژیک است اما فکر میکند که با این بازار گرمیها میتواند برای خودش دکان تازهای باز کند به همین دلیل هم ارزش جواب دادن ندارد.
جریان تولید فیلم البته حاشیههایی هم بههمراه داشت که بزرگترینش انصراف چند بازیگر از کار بود.
هربازیگری میتواند در هر فیلمی که آن را دوست نداشت بازی نکند. من هیچ علاقهای ندارم که بازیگری را که دوست ندارد در یک فیلم بازی کند یا بنا به دلایلی از حضور در یک فیلم میترسد مجبور به ایفای نقش در فیلم کنم یا از او خواهش کنم که در فیلم بازی کند. بازیگر برای من موضوعی جدی نیست. پرویز شهبازی حرف جالبی دارد، میگوید در هر خیابان از بین آدمها حداقل سه نفر بازیگر پیدا میشود. اصل مطلب هم این است که سینما به بازیگر احتیاج ندارد بلکه این تئاتر است که نیاز به بازیگر دارد و اتفاقاً مهارتهایی که یک بازیگر در تئاتر پیدا میکند معمولاً در سینما نتیجه عکس دارد و حتی مخرب هم است و بازی را خراب و نقش را باور ناپذیر میکند. شکل افراطی این ماجرا را هم یک فیلمبردار خوب سینما گفته است: «سینما نور و بازیگر شیئی در داخل ترکیب بندی است».
شما ۲۰ سال پیش روز شیطان را ساختید. آن زمان ساخت این نوع از فیلمها آسانتر بود یا الآن؟ خیلیها این روزها به فضای دیکتاتوری تولید در سینما اعتراض دارند.
فکر میکنم زمان «روز شیطان» آسانتر بود و الآن فضا کمی سنگینتر است. البته من با دیکتاتور بودن مشکلی ندارم و اتفاقاً فکر میکنم هرکس میگوید من دموکرات هستم باید بلند شویم و با او تیر به تیر کنیم. زیرا این حرفها غالباً دروغ است. این حرفها اتفاقاً من را بیشتر میترساند تا کسی که از ابتدا میگوید من دیکتاتور هستم. آن کسانی که این فضای سنگین را در رابطه با تولید برخی از فیلمها ایجاد میکنند بهنظر من دیکتاتورانه رفتار نمیکنند بلکه روباهصفتانه رفتار میکنند. دیکتاتوری کار روباه نیست بلکه کار شیر است. توطئه کردن پنهانی از زیر پتو علیه یک فیلم، کار دیکتاتوری نیست، اتفاقاً کار آنهایی است که میگویند ما دموکراتیم.
نظر شما